«...ولی خاطره که فقط مالِ گذشته نیست خانم. همه‌ی ما یک مشت خاطره از آینده هم داریم. همه‌ی آن سَفرها و قدم‌زدن‌هایی که توی ذهن‌مان با او تصور کرده‌ایم و [به قول شما] تصویرهای متوهمانه‌ای که ساخته‌ایم و هنوز نشده‌اند. هرکاری که در ذهن‌مان شد و توی واقعیت نه. هر چیزی که از ابتدا خریده‌ایم که کادوپیچ کنیم برایش و هنوز خودش را پیدا نکرده‌ایم. این‌ها همه خاطره‌اند.»
- میشه کیفیت رو توضیح بدی؟
+ عمقِ مشکی بودنِش. صورتِ متناسبش. چشم‌های براقش. لب‌های خوش‌فرمش. مظلومیت و معصومیتِ چهره‌ش وقتی جدی نگاه می‌کنه و شیطونیِ چهره‌ش وقتی می‌خنده.
تا ریشه‌ی روحم عصبانی‌ام. من، تا الان، بعد از ۱۲ سال کار فرهنگی و تشکلی، هنوز بی‌شرف‌تر از این بی‌پدرهایی که توی خیابون و اماکنِ مقدسه مزاحم دخترِ مردم میشن، چه کلامی و چه فیزیکی، ندیدم. خوشحالم که تاحالا استخونِ ۴تاتون رو شکستم. اگه ببینم‌تون، بازم می‌شکنم.
اینکه واقعاً دوسِت داشته باشه، صداتو بشنوه، زیباییِ آرامش‌هاش از رهاییِ آزادی‌هات بهتر باشه، و بخواد باهات یه آینده‌ی واضح بسازه، خیلی فرق می‌کنه با وقتی که یکی می‌خواد باهات یه داستانِ رومانتیک بنویسه و تبدیلت کنه به یه خاطره‌ی غم‌انگیزِ عاشقانه که تمامش رو عملاً میشه در جمله‌ی "تلاش کردیم و نشد" خلاصه کرد.
من اوّلی رو به دوّمی ترجیح می‌دم.
نوید خوشنام
یادی کنم از مسجد حظیره یزد که در معماری و زیبایی بی نظیره
با اینکه مسجد نصیرالملک رو خیلی دوست داشتم در بدو ورود یاد حظیره افتادم
مسجد حظیره بسیار بزرگتر و ارتفاع زیادی داره
ما هر باری که رفتیم خلوت بود و یکبار هم نمازجماعت خوندیم ☺️
خلاصه نمیدونم الان قانون حجاب برا ورود به حظیره زیبا گذاشتن یا خیر
اما امیدوارم مسئولین یزد هم بفکر حفظ شان اماکن توریستی مذهبی باشن اگر قانون پوشش نذاشتن هنوز
البته شاید الان گذاشته باشن خبر ندارم
در کل هم ما مردم باید رعایت کنیم هم دغدغه مندان
زهرا عباسی
از یه جایی به بعد حدس زدنِ قدم بعدی آدم‌ها هیجانشو از دست می‌ده و دیگه از بلد بودنِ آدم‌ها لذت نمی‌بری. فقط دَووم میاری و آدم خوبی می‌مونی و ادامه می‌دی تا یه روز به خودت میای که دیگه هیچی از خودت یادت نمیاد. کجا بودی؟ چکار کردی؟ یادته اون شبِ خاص رو؟ چه بلایی سرِ جزئیاتِ اون خاطره اومد؟ اون اسمِ مهم پشت کدوم تپه‌ای رها شد؟ خاطرات خوب رو کجا دفن کردی که بتونی جنازه‌ی خودتو نجات بدی؟ بالاخره که چی؟ بالاخره که به سکون باید تن بدی و بپذیری که آرامش، تلاش برای یک سکونِ باکیفیته. دست و پای چی می‌زنی، نمی‌فهمم.
نوید خوشنام
سعدی میگه:
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنِشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم!
یعنی میگه ببین! مگر اینکه تو خودت حجاب کنی؛ چون من که نمی‌تونم چشم ازت بردارم!
آه ای سعدی! آه از زبونِ شیرینت!
نوید خوشنام
امروز متوجه شدم منی که سال‌ها برای بدست گرفتنِ کنترل اعصابم زحمت کشیدم، کاملاً در برابر امنیت و سلامت و احترامِ خانواده‌م کم‌طاقت نه، بلکه بی طاقتم. یه قرمصاقِ بی‌خانواده امروز بعد از اینکه توی دادگاه تحقیر شده و شکست خورده روی داداش کوچیکه دست بلند کرده. فارغ از اینکه داداشم اگه می‌خواست طرفو از وسط فتح می‌کرد، من بیست دقیقه است در اوجِ رد دادگی به روش‌های مختلفِ آسیب زدن به یارو فکر می‌کنم.
نوید خوشنام
عجایب طلای آبشده بسیار زیاد بوده و این مساله باعث می گردد قیمت این طلا روز به روز کاهش یا افزایش پیدا کند
از عجایب طلای آبشده در اصفهان این بوده که توانسته است مخاطبان زیادی را در کمتر از چند ماه به خود جلب کند و البته نوسانات بسیار بالایی هم دارد.
بچه ها من امروز سرماخوردم وحشتناک
یعنی نگم که چه بدن دردی گرفتم که مجبور شدم نمازم رو نشسته بخونم
هردیقه یجام درد شدید داره
حالم از این حالتی که تو گلو و حلق بوجود میاد بهم میخوره
نمیخوام هم برم دکتر میترسم
این ویروس خییییلی بده مراقب خودتون باشید
پیشنهاد بدین چیکار کنم که خوب بشم زودتر؟
حقیقتا همسرمم هم این مدت کلا درگیر دهه فجر هستن و نیست که بخواد کمکم کنه
منم درحال حاضر دارم از بدن درد داد میکشم