نورانی

  • ۰
  • ۰

تن دادن به سکون

از یه جایی به بعد حدس زدنِ قدم بعدی آدم‌ها هیجانشو از دست می‌ده‌ و دیگه از بلد بودنِ آدم‌ها لذت نمی‌بری. فقط دَووم میاری و آدم خوبی می‌مونی و ادامه می‌دی تا یه روز به خودت میای که دیگه هیچی از خودت یادت نمیاد. کجا بودی؟ چکار کردی؟ یادته اون شبِ خاص رو؟ چه بلایی سرِ جزئیاتِ اون‌ خاطره اومد؟ اون اسمِ مهم پشت کدوم تپه‌ای رها شد؟ خاطرات خوب رو کجا دفن کردی که بتونی جنازه‌ی خودتو نجات بدی؟ بالاخره که چی؟ بالاخره که به سکون باید تن بدی و بپذیری که آرامش، تلاش برای یک سکونِ باکیفیته. دست و پای چی می‌زنی، نمی‌فهمم.

 

نوید خوشنام

  • ۰۳/۱۲/۱۸
  • امین امینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی